برخی از شاگردان حضرت حدّاد:
عارف کامل، حضرت علامه آیتاللَه حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی
عارف کامل، حضرت آیتاللَه حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی
مرحوم آیتاللَه حاج سید عبدالکریم کشمیری
شهید مرحوم آیتاللَه حاج شیخ مرتضی مطهری
رضوان اللَه علیهم اجمعین
جایگاه معنوی حضرت حدّاد
حضرت آقاى حاج سيد هاشم در «لا اُفُق» زندگى میکرد. آنجا كه از تعيّن برون جسته، و از اسم و صفت گذشته، و جامع جميع اسماء و صفات حضرت حقّ متعال بهنحو اتمّ و اكمل، و مورد تجلّيات ذاتيّۀ وحدانيّۀ قهّاريّه، اسفار اربعه را تماماً طی نموده و به مقام «انسانِ کامل» رسیده بود..
برای وی زندگی و مرگ، مرض و صحت، فقر و غنا، دیدن صُوَر معنوی یا عدم آن، بهشت و دوزخ، علیالسّویه بود. او مرد خدا بود؛ تمام نسبتها در همۀ عوالم از او منقطع بود، مگر نسبتِ اللَه.
جایگاه علمی حاج سید هاشم حدّاد
حضرت حاج سید هاشم حداد در علوم عرفانی و مشاهدات ربّانی استاد کامل و صاحبنظر بود. بسیاری از کلمات محییالدّین عربی را رد میکرد و به اصول آنها اشکال، و وجه خطای وی را مبیّن مینمود.
اگر از مشکلترین مطالب کتاب «منظومۀ» حاجی سبزواری، و «اسفار» آخوند ملاصدرا و غامضترین گفتار «شرح فُصوص الحِکَم» و «مصباحالأنس» و «شرح نُصوص» از او سؤال میشد، پاسخ میداد و صحت و سقم آنها را برمیشمرد.
سجایای اخلاقی حضرت حاج سید هاشم حدّاد
برخی از فضلای نجف و بعضی از کسبه نجف و کاظمین و بغداد به ایشان ارادت میورزیدند و جمعی قریب به بیست نفر در تمام اوقات زیارتی در مجلس ایشان اجتماع داشتند، و ایشان خودشان شخصاً به امور مهم و مایحتاجشان باطناً و ظاهراً قیام مینمودند.
چهبسا دیده میشد که این سیّد کریم و باحیا، بعضی اوقات خودش بستۀ نان را از نانوایی به منزل میآورد، و یا قالب یخ را در زیر بغل میگرفت، و از تنظیف و تطهیر منزل دریغ نداشت، بلکه شاد بود که همچون استادش مرحوم قاضی، خدمت زوّار و اولیاء خدا و سالکین طریق را مینماید.
شیفتگی به اهلبیت
حضرت حاج سید هاشم حدّاد، هر روز صبح ابتدا به زیارت حضرت سیدالشهداء و بعد به زیارت حضرت اباالفضل علیهما السلام مشرّف میشد.
بسیار در گفتارشان، و در قیام و قعودشان، و بهطور کلی در مواقع تغییر از حالتی به حالتِ دیگر، خصوصِ کلمۀ «یا صاحبالزمان» را بر زبان جاری میکردند.
یک روز یک نفر از ایشان پرسید: «آیا شما خدمت حضرت ولیّعصر ارواحنا فداه مشرّف شدهاید؟»
فرمودند: «کور است هر چشمی که صبح از خواب بیدار شود و در اوّلین نظر نگاهش به امام زمان علیه السلام نیفتد!»
وحدت وجود
میفرمود: «ذکر ما همیشه از توحید است. وحدت وجود، مطلبی است عالی و راقی، که کسی قدرت ادراک آن را ندارد.
وحدت وجود یعنی وجود مستقل و بالذّات در عالَم یکی است و بقیۀ وجودها، وجود ظِلّی و تَبَعی و مَجازی و وابسته و تعلّقی است!»
«معامله با خدا کن در هر حال! بدین معنی که معامله با خلق خدا، معامله با خدا گردد. باید متوجه بود که عیال و اولاد و همسایه و شریک و مأمومینِ مسجد، همه مظاهر اویند!»
عبودیّت
میفرمود: «خدا دوست دارد بندهاش تسلیم باشد و او برای بندۀ خود اختیار کند، نه آنکه بنده چیزی را اختیار کند. اختیارِ بنده مطلوب نیست! و خواستِ او گرچه برآورده شود ـ و میشود! ـ اما خلاف روش محبت و عبودیّت است. خدا دوست دارد بندهاش بنده شود، یعنی از اراده و اختیار بیرون شود.
به شاگردان خود توصیه مینمود: «دنبال کشف و کرامات نروید! این طلبها سالک را از خدا دور میکند، گرچه مطلوبش حاصل شود. کرامت و کشفی که خدا پیش آورد ممدوح است، نه آن را که بنده دنبال کند.»
عقلانیّت و ایثار
میفرمود:
«آنچه به درد سلوک میخورد آن است که فکر و عقلتان زیاد شود و قضیّه را بفهمید. به عملِ شخص نگاه نکنید؛ بلکه ببینید او چقدر میفهمد و فهمِسلوکیاش چقدر است؛ این مهم است!»
کراراً میفرمود: «این راه مسلتزم ایثار و ازخودگذشتگی است؛ و بعضی از رفقای ما تنبلاند و حاضر برای انفاق و ایثار نیستند، و لذا متوقف میمانند!»